بیانیه ی جمعی از شاعران و نویسندگان در سوگ منصور بنی مجیدی

 

 

و منصور گفت : أنا الشاعر

 

 

در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد شاعر بود و ...

 به روزگاری که اگر شعر خبط نیست، شعر گفتن خبط نیست، شاعر بودن و ماندن و شاعرانه زیستن خبطی بزرگ است؛ نه از نگاه مردمان، که با شاعر و کلام اش می زی اند، که از نگاه بدسگال زمانه، که خُرد ترین صله اش «بی اعتنایی» ست.

و «بی اعتنایی، کلان ترین خشونت هاست»!

با همه ی این ها که گفته آمد، مردی که شاعران به شاعری اش شهادت داده اند، مردمان به مردمانگی اش، و همگان به مهربانی اش، شاعر بود و شاعر ماند و شاعرانه زیست : چه خبط در خبط در خبطی!

باری، زمانه آسوده باشد؛ نیازی به بذل صله نیست این گزاره ی خبر محورانه ی محض را که «شاعر مرده است»!: تا یادمان هست سودای یادآوری مان هم.

بدانند: تا کلمه هست، شاعر هست، پس: هستم اگر می روم.

رضا براهنی - اکبر اکسیر - مجید دانش آراسته - علی باباچاهی - عنایت سمیعی - جواد شجاعی فرد - رقیه کاویانی - م.موید - علیرضا پنجه ای - ایرج ضیایی - ضیاالدین خالقی - مهرداد فلاح - مهدی ریحانی - فرامرز طالبی - ساسان رضایی راد - مهدی رضازاده - حسین نوروزی پور - محمدامین برزگر - مسعود پورهادی - حافظ موسوی - بهزاد خواجات - کریم رجب زاده - داوود ملک زاده - هوشیار انصاری فر - سعید صدیق - احمد قربان زاده - هادی میرزانژاد موحد - شادی پیروزی - کیهان خانجانی - مسعود جوزی - مجتبی پورمحسن - بهنام ناصری - آرش عندليب - مهين صدري - مزدک پنجه ای - مرتضی پورحاجی - علیرضا بهنام - مهرنوش قربانعلی - اسماعیل حبیبی - محمد پرحلم - میثم علی پور - ناهید توسلی - مهین خدیوی - مازیار نقش جهان - پیمان نوری - پیمان برنجی - علی شاه مولوی - داریوش معمار - مظاهر شهامت - بهاره رضایی

متن و نقد داستان «فیلمنامه» ی مجید دانش آراسته

نا«درباره»گي

در دام روايت ماضی

یا

تبعید هستن

به بودن

چه در مقام شرح‌حال‌نويسی، چه از سر سودايی يادداشتی باشد اندر اختصار قصه‌ی طولانی حواسی که از پنج دهه پیش پرت نوشتن است؛ آقا مجید برای من، نه تنها سینه‌ی مشروح روادید فرهنگ و ادبیات نیم قرن گذشته‌ی این سرزمین گربه‌سان است؛ که مهم تر: از معتبر‌ترین منابع ناشنیده‌ها و منتشر‌ نشده‌های این عرصه هم هست. مهم‌ترین ویژگی دانش آراسته همانا نزدیکی زبان داستان‌ها و محاورات‌ اوست. چه هنگامی که بر مسند شارح خاطرات دور و نزدیک خود می نشیند و لا‌به‌لای‌شان شنیدنی‌ترین و تاریخی‌ترین اتفاقات ادبیات معاصر -‌مثلا سوءقصد معروف به اعضای کانون نویسندگان در سفر نافرجام ارمنستان- را در مقام حاضر و ناظر برایت تعریف می کند؛ چه وقتی که در مطلع هشتمین دهه‌ی عمرش اثر -تو بخوان آثار- نوجویانه‌ای ازش می خوانی.
در جریان نشستی (از سری نشست‌های ادبی "پگاه") که چند ماه پیش به نقد‌و‌بررسی داستانی از دانش‌آراسته گذشت، تفاوت‌های هستی‌شناختی این اثر با جهان قصوی‌ای که پیش‌تر از دستاوردهای پنجاه سال نویسندگی آقا‌مجید سراغ داشتم، انگیزه ی قلمی کردن متن حاضر شد و پاره ای از نظرات دوستان پیرامون داستان مورد بحث، مزید بر علت این انگیزه.
باشد که انتشار متن و نقادی داستان «فیلمنامه»ی مجید دانش آراسته در این وبلاگ، هم بهانه‌ی اریه‌ی نظراتی پیرامون این اثر شود و هم محرک نقدهایی بر نقادی من.

برای خواندن متن و نقد داستان روی ادامه ی مطلب کلیک کنید.  

ادامه نوشته